کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...
کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

کلبـــــــ♥ـ♥ــــه عآشقـــــ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـ♥ـــآنها�...

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیرود...

اشک مرد...!!!

اشک زن دل [♥] را می ســوزاند ولــی‌ اشــک مرد ، کــــوه را آبــــــ مـــی کـــــــند.........


ازدواج گوگوش و هومن خلعتبری !

ازدواج گوگوش و هومن خلعتبری !

خبرهای منتشره حاکی از این است که گوگوش و هومن خلعتبری بعد از گذشت یک دوره نامزدی با یکدیگر ازدواج میکنند!

هومن خلعتبری در برنامه تلوزیونی آکادمی موسیقی گوگوش به عنوان داور مسابقه گوگوش و بابک سعیدی را همراهی می کند.
گوگوش درباره این ازدواج میگوید: من طالب مردی هستم که چشم به ثروتم نداشته باشد و من را به خاطر ثروت دوست نداشته باشد. خوشبختانه هومن من را به خاطر ثروت نمیخواهد. من عشق را دوست دارم و همسرم باید تا آخر عمر به این عشق متقابل لطمه نزند
هومن خلعتبری نیز نظر خود در مورد گوگوش را اینگونه بیان کرده است : گوگوش دختر رویاها و عشق زندگی من است.
البته هنوز مراسم رسمی این ازدواج برگزار نگردیده و این دو زوج عاشق وقت مشخصی را برای مراسم عروسی خود اعلام نکرده اند.

از ببر حلزون ها نترسید! + تصاویر

بچه ها علاقه زیادی به جمع کردن صدف حلزون دارند و این موجود بی صدا و بی آزار که آن را معمولا بزرگتر از یک سکه ندیده ایم تا چه حد می تواند بزرگ باشد.



به گزارش سه نسل، یک نوع حلزون غول پیکر، البته در مقیاس حلزون ها وجود دارد که در افریقا یافت می شود این حلزون عجیب که به ببر حلزون ها معروف است جزو بزرگترین حلزوهای دنیاست و لاک آن تا عرض 18 سانتیمتر رشد می کند.


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/27/13910427000336_PhotoL.jpg

این حلزون که نمونه های زیادی از آن در جنگلهای غنا وجود دارد می تواند سالانه تا 1200 عدد تخم بگذارد و تعداد زیادی از آنها در این منطقه یافت می شود که البته مثل حلزون های کوچکتر، آرام و بی صدا و بی آزار هستند.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/27/13910427000337_PhotoL.jpg

شاید به دست گرفتن یک حلزون به اندازه یک سکه احساس خوبی برای خیلی از ما نداشته باشد اما به دست گرفتن یک حلزون به اندازه کف دست چطور؟

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/27/13910427000338_PhotoL.jpg


http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/04/27/13910427000340_PhotoL.jpg


زنبور عسل چند معده دارد؟

این حیوان با تمام کوچکی اش دو معده دارد . موقعی که شیره گل ها را می مکد ، این غذا داخل معده اولی می گردد که به وسیله دریچه ای به معده دومی مرتبط است ؛ وارد می شود . معده دوم عملیات گوارشی را انجام می دهد.

چرا حلقه ازدواج ؟ چرا دست چپ ؟

چرا حلقه ازدواج ؟ چرا دست چپ ؟
میدانید چرا حلقه ازدواج را در سومین انگشت دست چپ میگذارند ؟ یونانیها ورومیان باستان معتقد بودند یک سیاهرگ یا عصب این انگشت را به قلب مرتبط میکند و دقیقا به بخشی از قلب که مرکز احساسات وعواطف است راه دارد بهمین دلیل اگر حلقه ازدواج در این انگشت باشد شور واحساس عاشقانه همواره جاری خواهد بود.

جان من سنگ دلی دل به تو دادن غلط است

جان من

 

سنگ  دلی  دل   به  تو   دادن   غلط است      بر سرراه تو چون خاک فتادن غلط است

 

رفتن اولی است زکوی توستادن غلط است       جان شیرین به تمنای تودادن غلط است

 

نخل  نو  خیز گلستا ن  جهان  بسیار است       ترک زرین کمن موی میان بسیار است

 

بالب  همچو  شکر تنگ دهان  بسیار است        نه که غیر ازتو جوان نیست جوان بسیاراست

 

دیگری  این همه  بیداد به  عاشق نکند                  قصد آزردن  یاران  موافق  نکند

 

مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت               دست بر دل نهم و پای کشم از کویت

 

دید ه  پو شم ز تنما ی  رخ   نیکویت               سخنی گویم و شرمنده شوم  از رویت 

 

چند صبح آیم و از خا ک درت شام روم           از  سر کوی تو  خود کام  به ناکام روم

 

صد دعا  گویم و آزرد ه  به  دشنام روم          از  پیت  آیم  و با  من  نشو ی رام روم

 

حرف زن ای بت خونخوار چه می پرهیزی          نه حدیثی کنی اظهار چه می پرهیزی  

 

از سرکوی تو با دید ه ی تر خواهم رفت          چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت

 

تا نظر می کنی ازپیش نظر خواهم رفت            گر نرفتم زدرت شام  سحر خواهم رفت

 

نه که این بارچو هر بار دگرخواهم رفت           نیست  باز آمد نم  باز اگر  خواهم رفت

 

چند  پیش  تو بقد ر ا ز همه  کمتر  باشم            از تو چند ای بت بد کیش مکدر باشم

 

می رو م  تا  بسجو د  بت   د یگر  باشم            باز اگر سجده کنم پیش تو  کافر باشم

 

 

خرده  بر حرفه درشته منه آزرده مگیر        حرف آزرده  درشتانه  بود  خر د ه  مگیر 

رمضان مبارک

صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...

* امسال روزه می گیری؟

+ اگر خدا بخواهد ...

* من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟

+ همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند !


داستان دیوانگی و عشق

زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.

ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک!

دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم!

چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬‌ همه قبول کردند.

دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !

همه به دنبال جایی بودند که قایم بشوند.

نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد.

خیانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.

اصالت به میان ابر ها رفت.

هوس به مرکز زمین راه افتاد.

دروغ که می گفت به اعماق کویر خواهد رفت٬ به اعماق دریا رفت.

طعم داخل یک سیب سرخ قرار گرفت.

حسادت هم رفت داخل یک چاه عمیق.

آرام آرام همه قایم شده بودند و

دیوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...

اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.

تعجبی هم ندارد. قایم کردن عشق خیلی سخت است.

دیوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزدیک می شد٬ که عشق رفت وسط یک دسته گل رز آرام نشت.

دیوانگی فریاد زد: دارم میام. دارم میام ...

همان اول کار تنبلی را دید. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قایم شود.

بعد هم نظافت را یافت. خلاصه نوبت به دیگران رسید. اما از عشق خبری نبود.

دیوانگی دیگر خسته شده بود که حسادت حسودیش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.

دیوانگی با هیجان زیادی یک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.

صدای ناله ای بلند شد.

عشق از داخل شاخه ها بیرون آمد٬ دست هایش را جلوی صورتش گرفته بود و از بین انگشتانش خون می ریخت.

شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.

دیوانگی که خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت

حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟

عشق جواب داد: مهم نیست دوست من٬ تو دیگه نمیتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از این به بعد یار من باش.

همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.

و از همان روز تا همیشه عشق و دیوانگی همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...